مدح و شهادت حضرت زهرا سلاماللهعلیها
دست نوازشش دگراز کار مانده است بر بـازویش مدال غـم یـار مانده است با اینکه نا ندارد و قــامت کـمان شـده چون کوه پشت حیدرکرار مانده است هرشب برای غـربت و مظلومی علی تا صبح گریه کرده و بیدار مانده است حالش وخیم تر شده از حرص و جوشها غـصه زیاد خورده که بیمار مانده است زینب حریف آن همه خونریزی اش نشد در کار این مریضه پرستار مانده است از نحــوۀ قـدم زدنـش حــدس می زنـم چشمان ضرب دیدۀ او تار مانده است کـمـتــر شده تــورم پلکش ولی هنــوز بر پـیکرش جراحت بسیار مانده است هر ثـانــیــه تـنــفــس او کنــد می شود بد جور در میان در انگـار مانده است ای فـضه لا اقــل تو جــواب مــرا بده این جای پای کیست به دیوار مانده است؟ |